آنالیز رفتار مشتری در صنعت بانکداری

آنالیز رفتار مشتری در صنعت بانکداری

 نمای 360 درجه

 

مصطفی اروجی

اگر از مدیران بانک­ها بپرسید که به چه میزان مشتری­های خود را می­شناسند، پاسخ خواهند داد: خیلی خوب! ممنون از این­که پرسیدید. اما شاید این فکر در بازار امروز، چندان صادق نباشد، خصوصا برای بانک­هایی که می‌خواهند در فهرست بهترین­ها بمانند. تغییر در رفتار مشتری­ها به سبب ظهور تکنولوژی­های جدید و تغییر شرایط اقتصادی شتاب بیشتری گرفته است. در دوران کرونا، تقاضا برای خدمات دیجیتال به مرز انفجار رسیده و انتظارات شکل دیگری به خود گرفته است. در این فضای جدید، بانک­هایی که بر مبنای استراتژی محصول­محور فعالیت می­کنند، باید به فکر تغییر جهت به سوی راهبردهای مشتری­محور باشند، یا این‌که عقب افتادن از رقبا را بپذیرند. یک­ راه برای رسیدن به این مقصود، به دست آوردن تصویری 360 درجه از مشتری­هاست؛ تصویری که ارزش تثبیت­ شده امروز و ارزش بالقوه فردا را برای بانک­ها معین می­کند. این تصویر، شناخت کاملی از تمامی ابعاد شخصیتی مشتری به دست می­دهد.

صنعت بانکداری به سبب حجم اطلاعات موجود از مشتری­ها، در میان تمامی صنایع سرامد است و به همین سبب شناخت خوبی از مشتری در این صنعت وجود دارد. اما با قاطعیت می­توان گفت که این تصویر کافی نیست. علاوه بر این، شناخت و تحلیل داده­های به‌دست­آمده از مشتری معمولا به شکل ارگانیک در سازمان به اشتراک گذاشته نمی­شود. عدم اشتراک اطلاعات در سطح سازمان، سبب عملکرد جزیره­ای می­شود. اگرچه مشکلاتی همچون حفاظت از اطلاعات افراد، اشتراک اطلاعات در بانک­ها را با چالش­هایی مواجه کرده است، اما با این همه، می­توان گردوخاک پرونده­ها را تکاند تا شناختی کافی از مشتری­ها به دست آورد.

جست­وجو و دسترسی به اطلاعات، آغاز یک مسیر پرپیچ­وخم است. پرسش بعدی در این راه، نحوه تحلیل این اطلاعات است. بانک­ها حالا بیشتر از هر زمانی اطلاعات مشتریان را ذخیره می­کنند و بانک اطلاعاتی هر روز در حال گسترش است. با این همه، بسیاری از این اطلاعات در جزیره­های منفصل از هم جمع­آوری شده است و سازمان­ها برای استفاده از آن­ها، استراتژی مناسبی ندارند. دیگر نمی­توان به کمک روش­های مدیریت سنتی اطلاعات، با این حجم از داده روبه‌رو شد. پس نیاز به نگاهی جدید در این صنعت، به‌شدت احساس می­شود.

از پس سال­ها سرمایه­گذاری سنگین در زمینه سیستم هوشمند تجاری (BI)، شاید وقت آن فرارسیده که مقایسه­ای میان توانایی­های حاصل از این سرمایه­گذاری و تحلیل­های حقیقی کسب­وکار صورت بگیرد. خبر خوب این است که این سیستم هنوز نقش بنیادی در تحلیل­ها ایفا خواهد کرد، مثل دسته­بندی داده­ها برای فهم اتفاقات گذشته و پایِش شاخص­های عملکردی. اما محدودیت این سیستم در پیش­بینی­ آینده­ای که به انتظار ما نشسته، راه پیشرفت را مسدود کرده است. اگر سیستم هوشمند تجاری برای درک حادثه پس از رخداد طراحی شده، تحلیل به منزله پیش­بینی آینده است. این آینده­نگری درنهایت سبب­ساز آمادگی برای اتفاقات و البته رقم زدن آینده­ای بهتر خواهد بود. مدل­های پیش­بینی و مدیریت عملکرد، شاخه­هایی از یک نگاه­ تحلیلی در سازمان به شمار می­روند. سوال مهم اما نقش این نگاه در ساخت تصویری همه­جانبه از مشتری­هاست که در ادامه به آن پرداخته شده است.

تحلیل رفتار مشتری در چهار بعد

به طور نظری بانک­ها می­توانند داده­های موجود را در هر بعدی مورد تحلیل قرار دهند. اما این امکان نظری بدان معنا نیست که بانک­ها باید وقت ارزشمند خود را صرف تحلیل تمام داده­های موجود کنند. این یک خطای استراتژیک و مرسوم است. از همین رو چهار بخش مهم از داده­ها باید برای تحلیل و بررسی تفکیک شوند. این چهار بعد در این مقاله معرفی و سوالاتی که در هر بعد باید به کمک تحلیل داده­ها پاسخ داده شوند، روشن شده است.

جذب مشتری

بی­تردید، شناخت مشتری­های موجود از اهمیت فوق­العاده­ای برخوردار است، اما ساخت یک دریچه به دنیای مشتری­های بالقوه، به منظور ­بهینه­سازی نحوه ارتباط و تعامل در فرایند ثبت­نام، از بعد استراتژیک بسیار باارزش است. این شناخت به بانک­ها کمک می­کند تا محصولات و خدمات را به گونه­ای طراحی و ارائه کنند که برای افراد خارج از چرخه فروش، جذاب باشد. برای پی­ریزی یک سیستم جذب مشتری­ در بانک­ها، باید در کنار بازاریابی، دسترسی به داده­ها و تحلیل آن­ها هم فراهم شود. به کمک این ابزار می­توان انتظار داشت که مشتری‌های جدید به مجموعه اضافه و سیستم پردازش داده و تصمیم­گیری خودکار و هزینه­های مربوط به جذب مشتری، کاسته شود.

برای بهبود فرایند جذب مشتری باید پیش از هر کاری، مشتری­های بالقوه شناخته و اهداف تجاری سازمان با این شناخت هم‌سو شوند. این شناخت به کمک داده­های تحقیق بازار، بررسی­های روان‌شناختی- جمعیتی و ابزار تحلیل برای دسته­بندی مشتری­ها به دست خواهد آمد. با انتخاب دقیق و ارسال سیگنال­های درست، می­توان به جذب بیشتر مشتری امیدوار بود.

هم‌چنین بانک­ها باید موثرترین پیشنهادهای ممکن را به کمک دسته­بندی و سیستم امتیازی، برای اهداف بالقوه معین کنند. در این فرایند باید مشخص شود که کدام دسته از مشتری­ها در مدت ­زمان طولانی، ارزش بیشتری را برای سازمان خلق و ریسک کمتری را به مجموعه تحمیل خواهند کرد.

برای پیاده­سازی این مراحل، نیاز است بانک­ها به سوال‌های زیر پاسخ دهند:

  • آیا تاریخچه عملکرد اقتصادی مشتری­های جدید مورد بررسی قرار گرفته است؟ نیاز است تا بر اساس داده­هایی همچون پول سپرده­شده، سوددهی و کارکرد مشتری، تحلیل مشتری­های جدید صورت بگیرد. این داده­ها به بانک­ها برای انتخاب جامعه هدف درست در جذب مشتری، کمک خواهد کرد.
  • آیا دسته­بندی مشتری­های بالقوه صورت گرفته است؟ باید در بانک­ها، گروه­بندی مشتری­های جدید و بالقوه بر اساس ویژگی­های مشترک داخلی و تفاوت­های بیرونی انجام پذیرد.
  • موفقیت کمپین­ها چگونه اندازه­گیری می­شود؟ بر اساس یک قاعده کلی، باید خروجی کمپین­های طراحی­شده نسبت به انتظارات در آغاز کار سنجیده و اصلاحات لازم اعمال شود. دوره زمانی بررسی و اصلاح، بستگی به استراتژی­ موسسات مالی دارد.
  • آیا ارزش احتمالی هر مشتری بالقوه محاسبه شده است؟ موسسات مالی باید اولویت­هایی را در انتخاب و هدف­گذاری جذب مشتری برای خود تعریف کنند. تمام افراد بالقوه از ارزش یکسانی برخوردار نیستند.
  • آیا احتمال کلاه­برداری مشتری­های بالقوه در نظر گرفته شده است؟
  • آیا حساسیت نسبت به قیمت خدمات در هنگام ارائه پیشنهادات مورد بررسی قرار گرفته است؟
  • آیا تخمینی از نرخ واقعی واکنش مشتری­های بالقوه به پیشنهادات ارائه‌شده صورت گرفته است؟ تخمین یا پیش­بینی از نرخ تعامل یا واکنش، بایستی در تناسب با ابعاد کمپین تبلیغاتی، انجام شود.
  • آیا برنامه­ای مدون برای اعمال اصلاحات مورد نیاز در زمان­بندی، کانال ارتباطی، خدمات پیشنهادی، محتوای پیام­ها و انتخاب افراد تهیه و تدوین شده است؟

خدمات

پس از جذب مشتری، بانک­ها با چالش خدمات­دهی روبه‌رو هستند. مشتری­های امروز از هر زمان دیگری، پیچیده­تر شده­اند و رفتارشان متغیر است. از همین رو، بانک­ها باید نکاتی را در ارائه خدمات در نظر بگیرند. تناوب تماس با مشتری­، کانال ارتباطی و ارائه خدمات، باید برای هر فرد یا گروه به صورت جداگانه طراحی شود. این امر حاصل نمی­شود، مگر با تحلیل داده­ها.

محدودیت­های اعمال‌شده از سوی دولت­ها در مبادلات مالی همچون تعیین نرخ بهره یا سقف تراکنش­ها، ارائه خدمات را با چالش­هایی روبه‌رو می­کند. از همین رو، نگاه اقتصادی مشتری­ها باید به‌خوبی شناسایی شود تا بانک­ها بتوانند سهم­ بیشتری را از مبادلات مالی افراد به خود اختصاص دهند. خدمات شخصی­سازی‌شده و برنامه­های وفاداری در این بخش بسیار کارا خواهند بود؛ برای مثال، پیشنهاد امتیاز به ازای هر تراکنش یا ارائه خدمات دیجیتال گسترده.

ابزار تحلیلی فراوانی برای کسب شناخت از طریق داده­های موجود ارائه شده­اند. به کمک این ابزار تحلیلی بانک­ها می­توانند سطح خدمات ارائه­شده به هر فرد یا گروه را محاسبه کنند. یک تحلیل مناسب در زمینه ارائه خدمات باید به سوالات زیر پاسخ دهد.

  • تعیین ارزش اقتصادی مشتری: بررسی و تحلیل ارزش اقتصادی مشتری و انگیزه­های اساسی او، در تصمیم­گیری­های بعدی بانک بسیار موثر خواهد بود. افرادی که ارزش اقتصادی بیشتری خلق می­کنند، باید خدمات ویژه­تری­ دریافت کنند، همچون خدمات خارج از نوبت.
  • دسته­بندی مشتری­ها: مانند بخش پیشین که به دسته­بندی مشتری­های بالقوه می­پرداخت، در این بخش هم بانک­ها نیاز دارند مشتری­های ثابت خود را به گروه­هایی با مرزهای روشن تقسیم­بندی کنند.
  • انتخاب بهترین کانال خدماتی: بانک­ها باید بر اساس داده­های موجود، بهترین کانال ارائه خدمات برای هر گروه از مشتری­ها را مشخص کنند.
  • تاثیر روش­های جبران زیان: بانک­ها باید تاریخچه تاکتیک­های جبران زیان را با توجه به نوع حساب/ مشتری و کارایی، مورد بررسی قرار دهند.
  • احتمال خطا در تسهیلات مالی و شدت آن: نیاز است تا موسسات مالی بر اساس داده­های موجود، احتمال عدم بازپرداخت تسهیلات مالی در یک دوره زمانی مشخص و میزان هزینه­های احتمالی را محاسبه کنند. هم‌چنین بانک­ها باید به کمک تاکتیک­هایی همچون اصلاح فرایند ارائه تسهیلات مالی یا آزادسازی منابع مالی، این خطا را تا سرحد ممکن کاهش دهند.
  • احتمال کلاه‌بردای در تراکنش­ها: آیا احتمال کلاه‌برداری در هر یک از انواع تراکنش مشخص شده است؟

 

 

توسعه روابط

ساخت روابط عمیق با مشتری­ نتیجه مهمِ تحلیل داده است. با تعمیق روابط مشتری و بانک، افراد به خریداران وفادار خدمات تبدیل خواهند شد. در دنیای واقعی وقتی به دنبال توسعه روابط خود هستیم، تلاش می­کنیم تا شناخت خوبی از طرف مقابل پیدا کنیم. شناخت کافی از مشتری­ به بانک­ها کمک می­کند تا با رفع نیازها و پاسخ به خواسته­ها، دل آن­ها را به دست آورند. تعیین زمان­بندی و نوع پیشنهاد ارائه‌شده از طریق تحلیل داده در قیاس با ارائه پیشنهادهای بی­هدف، هزینه کمتری را روی دست بانک­ها خواهد گذاشت. با صرفه­جویی در هزینه­های اضافی، بانک­ها می­توانند تسهیلاتی را به مشتری­های خود ارائه دهند که رقبا توانایی آن را نداشته باشند. برای تعمیق روابط با مشتری، بانک­ها باید پاسخ این سوال‌ها را در آستین داشته باشند:

  • سهم بانک از جیب مشتری؛ آیا بانک سهم خود را از جیب مشتری و مبادلات مالی او معین کرده است؟
  • تحلیل سود و زیان کمپین­های Cross Selling؛ در این کمپین­ها پیشنهادهایی اضافه بر موارد معمول، به مشتری­ها ارائه می­شود. این شیوه بازاریابی خصوصا در موسسات مالی از محبوبیت بالایی برخوردار است.
  • ارزش طول عمر مشتری؛ آیا ارزش طول عمر مشتری در یک دوره مشخص محاسبه شده است؟ آیا عوامل موثر در خلق این ارزش (میزان سپرده، محصولات مورد استفاده یا گردش مالی) تعیین شده­اند؟
  • جعلی بودن هویت افراد؛ بانک‌ها باید روش‌هایی را برای روشن‌ کردن هویت جعلی برخی از حساب‌ها اتخاذ کنند. به کمک داده‌های موجود و تحلیل این داده‌ها، می‌توان گزینه‌های مشکوک را فهرست کرد و از صرف زمان و هزینه برای ارتباط با این حساب‌ها خودداری کرد.

حفظ مشتری

اگر بانک­ها لیستی از مهم­ترین اولویت­های خود تهیه کنند، حفظ مشتری باید در میان چندین اولویت مهم سازمان قرار داشته باشد. بر اساس آمارهای موجود، هزینه جذب مشتری جدید، چندین برابر هزینه حفظ و استخراج ارزش از مشتری­های موجود است. شاید با خود بگویید که در این شرایط دشوار، بانک­ها کار چندانی برای حفظ مشتری­ها نمی­توانند انجام دهند، اما باید بگوییم در اشتباه هستید. در هر شرایطی، با شناخت دقیق نیازها و پاسخ به انتظارات به­جای مشتری، می­توان به حفظ آن­ها امیدوار بود.

یکی از بهترین راه­ها برای حفظ مشتری­، دسته­بندی آن­ها (جدایی خاموش، ناراضی و مشتری مطلوب) و ارائه پیشنهادهای مناسب برای هر گروه ضروری است. این دسته‌بندی و سیستم پاداشی که بر اساس تحلیل داده به دست آمده، باید بتواند به سوال‌های زیر پاسخ دهد تا شرایط برای حفظ مشتری آماده شود.

  • تحلیل لحن و رویکرد مشتری؛ آیا بانک­ها­ بازخورد مشتری در حین ارتباطات و تغییر در میزان رضایت را بررسی کرده­اند؟ به کمک شبکه­های اجتماعی و پلتفرم­های مجازی می­توان در کسری از ثانیه بازخورد مشتری­ها را از کیفیت خدمات، تغییر در هزینه­ خدمات، محصولات جدید، یا ارتقا در سیستم وفاداری دریافت کرد. هر تحلیلی از اطلاعات در این حوزه، باید نکات زیر را در نظر بگیرد.
  • بررسی علت ریزش در گذشته؛ آیا سازمان علت خروج مشتری­ها و نقش حساب و شخصیت مشتری­ را در این شکست، بررسی کرده است؟
  • بررسی اثر کمپین­های حفظ مشتری؛ آیا موفقیت کمپین در قیاس با انتظارات ارزیابی شده است؟
  • پیش­بینی ریزش احتمالی مشتری؛ آیا بانک احتمال خروج مشتری را در بازه خاص پیش­بینی کرده است؟ در حال حاضر به کمک روش­های هوش مصنوعی و تحلیل داده­ها می­توان احتمال خروج مشتری­­ها را با دقت خوبی پیش­بینی کرد.
  • تخمین زیان ناشی از خروج مشتری؛ موسسات مالی باید بر اساس ارزش مشتری و ارزش احتمالی در آینده، هزینه خروج مشتری از بانک را تعیین کنند. افرادی که خروج آن­ها هزینه بالایی را به سازمان تحمیل می­کند، باید در فهرست اولویت حفظ قرار بگیرند.

 

تبدیل ایده به واقعیت

استدلال در برابر استفاده از تحلیل برای حرکت به سوی مشتری­محوری، اگر نگوییم ناممکن ولی دشوار است. با این همه، به سبب چالش­هایی که در مسیر وجود دارد، بسیاری از مدیران از پیاده­سازی این سیستم­ها سر باز می­زنند. اگرچه این تغییر در آغاز دشوار به نظر می­رسد، اما مسیر پیاده­سازی هموارتر از آنی است که بسیاری از مدیران تصور می­کنند. در انتهای این مسیر، گنج ارزشمندی نهفته است. با داشتن این تحلیل­ها، بانک­ها می‌توانند در انتخاب مشتری­های بالقوه، سطح ارائه خدمات، انتخاب مدل رابطه و درنهایت حفظ مشتری موفق­تر عمل کنند.

 

ترجمه نمودار

محور افقی: افق زمانی

محور عمودی: ارزش مورد انتظار مشتری

از چپ به راست روی نمودار: جذب، خدمات، رابطه، حفظ

خط آبی: مشتری مطلوب

خط قرمز: مشتری ناراضی

خط زرد: خروج خاموش

 

 

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *